آلمان (به آلمانی: Deutschland، دُیچلند) با نام رسمی جمهوری فدرال آلمان (به آلمانی: Bundesrepublik Deutschland: BRD)،نام بین المللی روی نقشه "germany" کشوری درقاره اروپا با پایتخت برلین است. آلمان از شمال با دریای شمال، دانمارک و دریای بالتیک، از شرق با لهستان و جمهوری چک، از جنوب با اتریش و سوئیس و از غرب با فرانسه،لوکزامبورگ، بلژیک و هلند مرز دارد.[3] مساحت آن 357121٫41 کیلومتر مربع است و با 82 میلیون نفر، پرجمعیتترین کشور اروپا است.[4][5]
اولین حضور جامعهٔ انسانی در سرزمین امروزی آلمان به حدود 130٫000 تا 230٫000 سال پیش و انسانهای نئاندرتال بازمیگردد. رمیها اولین گروه از انسانهای متمدن بودند، که در آلمان ساکن شدند. تا سال 800 میلادی آلمان حکومت مقتدری نداشت و مورد تاخت و تاز همسایهها بود. در این سال شارلمانی توانست کشورهای رم را متحد کند، اما این اتحاد کوتاه مدت بود. از سرزمینهای متعلق به وی، سه پادشاهی شکل گرفت، که یکی از آنها به آلمان امروزی ختم میشود. اولین پادشاه آلمانیزبان در این سرزمین، لودویگ شاه آلمانی بود. دیگر کشورها از آن پس، مردم این سرزمین را با زبان آلمانی میشناختند. پس از این دوره، حکومت به امپراطوری مقدس روم رسید، این دوره که شامل قرون وسطی میشود با قدرت گرفتن کلیسای کاتولیک همراه بود. ظهور کلیسای پروتستان و مارتین لوتر را میتوان از رویدادهای مهم آن زمان برشمرد. پس از آن در اوایل قرن 19ام امپراطوری پروس از اتحاد مناطق آلمانی در کنگره وین شکل گرفت. با پایان جنگ جهانی اول، قیصر مجبور به استعفا شد، این دوره تا برآمدن فاشیسم را دوران جمهوری وایمار مینامند. با بدتر شدن وضعیت اقتصادی در آلمان پس از جنگ جهانی اول و گسترش نژادپرستی، حزب نازی در این کشور به قدرت رسید. این حزب تا پایان جنگ جهانی دوم و شکست آلمان در این کشور حاکم بود. پس از جنگ جهانی دوم، کشور آلمان، به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد، تا در سال 1990 آلمان غربی و شرقی متحد گشته و جمهوری فدرال آلمان را تشکیل دهند.[6][7]
آلمان دارای نظام سیاسی جمهوری فدرال دموکراتیک پارلمانی بوده و دارای 16 ایالت است. این ایالتها میتوانند در برخی مسایل مستقل عمل کنند. آلمان هم اکنون یکی ازصنعتیترین کشورهای جهان است و به عنوان ثروتمندترین عضو اتحادیه اروپا، موتور اقتصادیِ حوزهٔ پولیِ یورو محسوب میشود. شهرهای بزرگ آلمان برلین، هامبورگ، مونیخ وفرانکفورت میباشند.[4]
آلمان در دو جنگ جهانی اول و دوم نقش گستردهای داشت و در پی این دو جنگ خسارتهای زیادی را متحمل شد. پس از پایان جنگ با وامهایی که از کشورهای متفق گرفت، توانست کشور را بازسازی کند. جمهوری فدرال آلمان هماکنون یکی از اعضای سازمان ملل متحد، ناتو، کشورهای گروه هشت و گروه پنج بوده و از بنیانگذاران اتحادیه اروپا است.
واژه دویچ (به آلمانی: Deutsch) دارای معنای اولیه متعلق به مردم بودهاست. در سدهٔ پانزدهم میلادی، نام رسمی حکومت این سرزمین، تویتونیکوم رگنوم (به لاتین: Teutonicum Regnum) یعنی حکومت کشورهای آلمانی به وجود آمد. واژهٔ Deutschland از همین نام گرفته شد. در زبان فارسی و نیز بسیاری دیگر از زبانها از جمله فرانسوی و اسپانیایی نام این کشور از قبیلهٔ آلامانها که در گذشتههای دور در این کشور میزیستهاند برگرفته شدهاست. در حال حاضر نام بین المللی آن روی نقشه germany که ظاهرا از نام نژاد آنها 'ژرمن' گرفته شده است.
مختصات و موقعیت جغرافیایی[ویرایش]
جمهوری فدرال آلمان مرکز قارهٔ اروپا قرار دارد. آن 357121٫41 کیلومتر مربع است. مرزهای زمینی این کشور در حدود 3757 کیلومتر است. همسایگان آلمان در شمال دانمارک، در غرب بلژیک و هلند، در جنوب لوگزامبورگ، سوئیس، اتریش وفرانسه و در شرق لهستان و جمهوری چک هستند. دریای شمال و دریای بالتیک راههای آلمان به آبهای آزاد هستند. سواحل آبی این کشور با این دو دریا حدود 2389 کیلومتر است. طولانیترین رودهای آلمان راین با 856 کیلومتر، الب 700 کیلومتر و دانوب 647 کیلومتر هستند. آبوهوای آلمان معتدل اقیانوس اطلس و قارهای است. بادهای غالب بر آلمان از سمت غرب میوزند.
از نظر وضعیت جغرافیایی آلمان از دریای شمال و بالتیک تا رشتهکوههای آلپ در جنوب به پنج ناحیه بزرگ تقسیم میشوند، سرزمینهای پست در شمال، رشتهکوههای میانه، دامنههای کمارتفاع کوههای میانه در جنوب غربی، دامنههای کوههای آلپ، کوههای آلپ در باواریا. آلمان به طور سنتی پس از جنگ به دو بخش آلمان شرقی و آلمان غربی تقسیم میشود. البته پس از برچیده شدن دیوار برلین به قسمت شرقی به طور رسمی ایالتهای تازه و به قسمتهای غربیایالتهای قدیمی میگویند.
تاریخ[ویرایش]
نوشتار اصلی: تاریخ آلمان
تاریخ آلمان را میتوان به چندین بخش عمده براساس رویدادهای واقع شده، تقسیم کرد.
ژرمنها در دوران باستان آمیزه ناهمگونی از قبایل بودند که اروپا را در محدوده میان رودخانههای راین و ویستولا و میان رود دانوب و دریای شمال و دریای بالتیک اشغال میکردند. رومیان برای شناسایی این اقوام صفت گرمانوس را به کار میبردند.[23] با تصرف سرزمین گل (51 قبل از میلاد) در غرب اروپا توسط ژولیوس سزار امپراتور وقت روم، جنگهای میان ژرمنها و رومیان در کرانههای رود راین برای اولین بار به وقوع پیوست. این جنگها در آغاز با پیروزی نیروهای رومی همراه بود ولی نیروهای رومی هرگز درصدد اشغال دایمی مناطق آنسوی رود راین برنیامدند و این رودخانه همواره از سوی رومیان به عنوان مرز ایدئال امپراتوری روم و ژرمنها شناخته میشد.[24]
گسترهٔ امپراتوری روم مقدس در سال 1360.هلند به رنگ روشنتر نشان داده شده زیرا در آن سال تنها اسماً بخشی از این امپراتوری بود.[25]
فرانکها دیگر ژرمنهایی بودند که از گرمانیا به سوی غرب روانه شدند. فرانکها با شکاندن رومیان، در سرزمین گل، حکومت اشان را پایه نهادند، به مسیحیت گرویدند و این سرزمین را پایگاه تاخت و تازهای پسین شان به سرزمینهای خاوری و دل امپراتوری روم کردند. در شمال نیز فرانکها، دیگر قبایل ژرمن را فرمانبردار خود کردند و رفته رفته امپراتوری برزگی را به هم آوردند که مهار همهٔ اروپای باختری مگر شبه جزیره ایبری را در دست داشت. اوج اقتدار امپراتوری فرانک در روزگار شارلمانی بود. او توانست شمال ایتالیا، از جمله رم را به قلمرو اش بیفزاید. پس از ورود اش به رم، پاپ او را امپراتور روم لقب داد. پس از شارلمان بنا بر سنت ژرمنان، قلمرو اش میان پسران اش بخش شد. سرانجام با تجزیه شدن امپراتوری شارلمانی، در نواحی شرقی قلمرو آن، امپراتوری قرون وسطایی آلمان شکل گرفت.[26]
پس از آن دروان پادشاهی مقدس روم بود که در زمان پادشاهی اوتوی اول معروف به اوتوی کبیر، که از سال 936 میلادی آغاز شد؛ با تأسیس امپراتوری جدیدی، بر وحدت آلمانها افزوده گشت؛ و آلمان به صورت یکی از مطرحترین قدرتهای اروپایی درآمد.[26] اختلافات امپراتوری آلمان با مقام پاپ که از زمان هنری سوم و هنری چهارم بروز کرده بود، منجر به قطع روابط با پاپ در زمان پادشاهی شارل چهارم شد. همزمان اصلاحات مذهبی مارتین لوتر، مذهب پروتستان را به وجود آورد و اتحادیه پروتستانها به سال 1608 تشکیل شد.[26] جنگهای 30 ساله که سراسر اروپا را فراگرفت(1618 تا 1648) موجب شد در داخل سرزمین آلمان دو دولت نیرومند اتریش و پروس به وجود آمد.
صدر اعظم و وزیران[ویرایش]
بوندستاگ صدراعظم را برمیگزیند. وی را پیش از انتخابات مجلس فقط میتوان با «رأی عدم اعتماد سازنده» برانداخت. منظور از سازنده این است که مجلس باید جانشینی برای او داشته باشد و تا زمانی که مشخص نباشد چه کسی به جای او مینشیند، نمیتوان او را برکنار کرد. حکومت یا به اصطلاحی دیگر کابینه تشکیل شدهاست از صدر اعظم و وزیران. صدراعظم لزوماً عضو مجلس است، وزیران معمولاً از دل مجلس در میآیند، اما حتماً لازم نیست چنین باشد. صدراعظم در عمل قدرتمندترین مقام سیاسی است اما مقام تشریفاتی آن پس از رئیس جمهور و رئیس بوندستاگ قرار دارد.
رئیس جمهور[ویرایش]
رئیس جمهور توسط همایش اتحادیه (Bundesversammlung)، که آن را به فارسی اجلاس فدرال نیز گفتهاند، انتخاب میشود. همایش اتحادیه تشکیل شدهاست از کل نمایندگان بوندستاگ بعلاوهٔ به تعداد همینان، نمایندگان برگزیدگان مجلسهای ایالتی. این برگزیدگان لزوماً عضو مجلس ایالتی یا سیاستمدار رسمی نیستند، ممکن است مثلاً از چهرههای فرهنگی و هنری باشند.
قوهٔ قضاییه[ویرایش]
دادرسی به قصد رعایت حق نیرویی میطلبد که در قوهٔ قضاییه جمع است. بیان حق بر عهدهٔ قاضی است و امر قاضیان را قوهٔ قضاییه سامان میدهد. قضاوت یا تخصصی است یا عمومی در حد قانون اساسی. شاخههای تخصصی قضاوت در دادگاه کار، دادگاه امور اداری، دادگاه امور اجتماعی و دادگاه امور مالی تجسم مییابند. قضاوت در عمومیترین سطحش از نظر بررسی همخوانی تصمیمی، رأیی یا قانونی با قانون اساسی اتحادیه، بر عهدهٔ دادگاه فدرال قانون اساسی است که مرکز آن در کارلسروههاست. در کارلسروهه قاضیان تک تک قوانین مجلس را بررسی نمیکنند. آن قانونی بررسی میشود که شکایت شود که با قانون اساسی تضاد دارد. شکایت پس از طی سلسله مراتبی به دادگاه کارلسروهه میرسد. از آنجایی که دادگاه قانون اساسی فقط از طریق شکایت فعال میشود، به اصطلاح گفته میشود که از خود ابتکار ندارد، یعنی حق ندارد خود رأساًّ تصمیم بگیرد امری را برای بررسی از نظر سازگاری با قانون اساسی در دستور کار خود قرار دهد. دادگاه فدرال قانون اساسی دارای دو مجلس سناست. مجلس اول به قانونهای پایه و مجلس دوم به قانونهای مربوط به امور دولتی میپردازد. هر سنا هشت عضو دارد. نیمی از قاضیان دادگاه قانون اساسی از سوی یک کمیتهٔ ویژهٔ بوندستاگ و نیمی دیگر از سوی بوندسرات انتخاب میشوند. مدت قضاوت آنان در این دادگاه عالی 12 سال است.